سالهاست که درکنارتان زندگی میکنم آداب ورسومتان رامیدانم واعمال ورفتارتان را
می شناسم.....
ازغمهایتان غمگین وازشادیهایتان شادمیشوم.................
ازصمیم قلب دوستتان دارم............
ولی ازنوع نگاهتان به همدیگرکه درآن
نشانه ای ازعاطفه ومهرنیست وسرشارازحس منفعت طلبی وسودجوئی است
بیزارم..........
اگرمنافعتان درسلامی نهفته باشددریغ نمی کنید.........
این نوع نگاه وطرزتفکر مضطرب ونگرانتان ساخته وآرامشتان راگرفته
وبیهوده درناکجاآبادذهنتان بدنبال سعادتمندی وخوشبختی میگردید......
دوست دارم هنرعشق ورزیدن بهم رایادتان وآرامش در....
عمق تلاطم وطوفان رانشانتان دهم.................
موضوعات مرتبط: 149 -آرامش درعمق تلاطم و طوفان....................، ،
برچسبها: